نفهمیدم چی شد....
از عقب از روی تخت بابا افتادم.زمین سرامیک بود و پشت سرم ویلچر بابا...
گریه م گرفت که نمیتونم...وقتش نبود .....کسی نبود به دادم برسه....
بابا سرم داد زد گریه کن....
بعدش با صدای بلندتری گفت تو میتونی...تو باااااااید بتونی.....
جمع و جورش کردم و اومدم...
احسان (پسرخاله ی پزشکم)گفت استراحت کن اگه از تحملت خارج شد بعد برو...
چهارشنبه رفتم اورژانس لبافی نژاد...گفتن ما ارتوپد نداریم...برو اختر....رفتم اختر گفت روی پای خودت اومدی پس هیچیت نیست....استعلاجی هم نداد بهم...نگفت بی کسی و.....
پنجشنبه به احسان گفتم ...گفت برو مطب...هرجا زنگ زدم یا جواب نمیدادن یا فایده نداشت نبودن...
امروز خیلیییییی وحشتناک شد دردم....
پاهام....دستام...
دوستم پزشکه...گفت برو معیری...رفتم ...اونجاهم مثل اختر تخصصی ارتوپدی بود....دید دستم به کمرمه....گفت ما برای کمر نیستیم پا و دست....
برو سینا.امام حسین یا امام خمینی...
گفتن سینا نزدیکتره.
رفتم سینا....سی تی گرفت...
گفت ولی باید ام ار ای هم بدی...که امروز نیستن.....
فردا بیا هم برای استعلاجی هم برای ام ار ای.....
چرا اخهههههههههههههههههههههه
و من دارم از درد میمیرم....
حتی مسکن رو گفت بخور...نه نوشت و نه گفت که چی....
غیر از اینکه دردهای دیگه مو کسی بررسی نکرد....